درس
اول
نحمده ونصلی علی رسوله الکریم
1 – ترجمه نماز :
أَللّهُ أَکْبَرْ ( الله بزرگ است ) یعنی الله تعالی از همه بزرگتر است وبزرگی مختص برای ذات الله تعالی است
2 – یک سنّت :
یکی از سنت های قیام در نماز این است که رخ انسان به طرف قبله باشد وسر را به طرف جلو خم نکنیم .
3 – یک گناه کبیره :
یکی از گناهان بزرگ که در مورد آن در قرآن وحدیث وعید آمده است این است که کسی بر دیگری به خاطر تحقیر بخندد .
4 - نقصانات گناه :
یکی از نقصانات گناه که در دنیا دامن گیر انسان می شود این است که از علم دین محروم می شود .
5 – فوائد اطاعت الله تعالی :
یکی از فوائد اطاعت که در دنیا به انسان بدله داده می شود این است که در رزق انسان برکت نازل می شود گاهی مال ظاهراًاضافه می شود و گاهی در آن مال برکت نازل می شود .
سلام بلوچ جوان چونه افرین بنویس بابا جان بنویس که باید ای پرهنگ مشما زنده کنین
جناب آقای معاذ شما چنذی پیش به وبلاگ؛وهابی پژوهی؛ آمده بودید و در زیر مطلب ؛خلیفه الرسول؛ نظر داده بودید که متاسفانه به خاطر خرابی رایانه ام نتوانستم پاسخ شما را ارسال کنم و الان جواب شما را ارسال میکنم امیدوارم آنقدر مردانگی داشته باشید که آنرا بدون تحریف برای دیدن دیگران قرار دهید.
تهمتی که شما به شیعه در رابطه با تحریف قرآن زده اید یک چیز جدیدی نیست که شما آنرا پیدا کرده اید بلکه قبل از شما عالم وو رهبر بزرگتان ابن تیمیه (بنیانگذار وهابیت) این تهمت را به شیعه نسبت داده و در طول تاریخ علمای زیادی از شیعه به این تهمت پاسخ داده اند که شاید آنها را خوانده باشید ولی در هر حالت شما یک وهابی هستید و من یک شیعه و ظاهرا کار شما تهمت زدن به شیعیان و اهانت به مقدسات آنها
(همانند امام زمان) و ایجاد تفرقه بین مسلمانان و کار ما پاسخ مودبانه دادن به بی حرمتی های شما.
اشکال شما را من کامل تر نقل می کنم:
ابن تیمیه که وهابیت برای او ارزشی قائل است که نه برای صحابه این چنین ارزشی قائل است ونه برای تابعی و نه برای اتباع تابعین ، اگر روایتی از پیامبر اسلام آمده باشد و لو صحیح السند امّا مخالف با قول ابن‌تیمیه باشد به نحوی آن روایت را توجیه و ردّ می‌کنند ــ در کتاب منهاج السنه ، ج1 ، ص25 میگوید :"همان گونه‌ای که یهودی‌ها معتقد به تحریف تورات هستند شیعه هم معتقد به تحریف قرآن است".
در پاسخ به این شبه و تهمت باید گفت:
پاسخ اول:
اگر چنانچه در گوشه و کنار ، بعضی از افراد عادی یا علماء طراز دوم یا سوم شیعه معتقد به تحریف قرآن باشد ، آیا اعتقاد این چند نفر منعکس کننده عقائد مذهب شیعه است یا اینکه عقائد هر مذهب را از بزرگان و مشاهیر علماء آن مذهب می‌گیرند ؟ مثلاً اگر کسی بخواهد بداند مذهب شافعی در خلق و حدوث قرآن چه عقیده‌ای دارد به سراغ چند مولوی درجه سوم و چهارم نمی‌رود بلکه به سراغ مشاهیر فقهاء شافعی می‌رود ؛ پس قانون کلّی این است که نظریه بزرگان علماء و مشاهیر فقهاء هر مذهب منعکس کنندۀ عقائد آن مذهب است و ما ثابت خواهیم کرد که بزرگان علماء شیعه و مشاهیر فقهاء شیعه از زمان شیخ مفید (متوفای413هـ) تا زمان امام خمینی نه تنها معقتد به تحریف قرآن نیستند بلکه عقیدۀ تحریف به قرآن را مضر بر معجزه پیغمبر می‌دانند .
شیخ صدوق (متوفای380هـ ) در شرح باب حادی‌عشر ، ص93 میگوید:"قرآنی که خدا بر پیغمبرش نازل کرده همین قرآن در اختیار مردم است".
شیخ مفید (متوفای413هـ ) در کتاب اوائل المقالات ، ص54 تا56 میگوید:"هیچ کلمه و آیه و سوره‌ای از قرآن کم نشده است ؛ بله ، ما معتقدیم آنچه که در قرآن امیرالمؤمنین بوده حذف شده که عبارت بودند از مطالبی که حضرت حقیقت تأویل و تفسیر آیات را بیان فرموده بود که مربوط به خود آیات نمی‌شد".
شیخ طوسی در کتاب تبیان ، ج1، ص4 صراحت دارد بر اینکه این قرآن موجود در میان مسلمین همان قرآن منزَل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله است .
علامه حلّی در قرن هفتم و هشتم در کتاب أجوبة المسائل المعنائیه ، ص121، مسأله13 میگوید: "پناه می‌بریم از أمتی که معتقد به تحریف قرآن باشد" .
مرحوم آقای خوئی در کتاب البیان ، ص295 می‌فرماید: "داستان تحریف قرآن داستانی خرافی و خیالی است و حقیقت ندارد" .
امین الاسلام طبرسی رضوان الله علیه متوفای سال 548 هـ ق نویسنده تفسیر مجمع البیان میگوید : " در قرآن کریم چیزی اضافه یا از آن کم نشده است ، اما چیزی اضافه نشده است چون اجماع مسلمین است و از نظر مذهب ما از قرآن چیزی کم هم نشده است" . مجمع البیان جلد 1 صفحه 15
شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء رضوان الله علیه متوفای سال 1373 هـ ق میگوید : "کتاب موجود در دست مسلمانان همان کتابیست که خداوند متعال آنرا برای تحدی و اعجاز و تعلیم احکام و تمییز حلال از حرام نازل فرمود ، در این کتاب نه چیزی اضافه و نه از آن کم شده است و نه تحریف در آن راه دارد و بر این مطلب اجماع مسلمین است .
اگر کسی ادعا کند که قرآن تحریف شده یا از آن چیزی کم شده است ، خطا کرده است و این آیه مبارکه (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) او را رد میکند و احادیثی که از طریق شیعه و سنی نقل شده در نقص یا تحریف قرآن ، احادیث شاذ و ضعیف و اخبار آحاد هستند که موجب علم و عمل نخواهد شد ، پس باید تأویل یا به دیوار زده شود" .( صل الشیعة و اصولها صفحه 101 و 102 )
سید محمد طباطبائی رضوان الله علیه مشهور به مجاهد متوفای سال 1242 هـ ق می گوید : " شکی نیست که قرآن در اصل،اجزاء ،محل ،وضع و ترتیب متواتر است و این مطلب را محققان از اهل سنت نیز قبول دارند زیرا قرآن معجزه بزرگ ، اصل دین و صراط مستقیم است و دواعی مختلف بر حفظ آن وجود دارد" .( مفاتیح الاصول مبحث حجیت ظواهر کتاب )
مرحوم امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در تهذیب الأصول ، ج2 ، ص165 می‌فرماید :"کتاب منزَل بر رسول خدا همان کتابی است که در اختیار مردم است و هیچ عاقلی نظر و توجه نمی‌کند به روایتی که مربوط به تحریف قرآن".
پاسخ دوم:
تعداد زیادی از علماء و شخصیت‌های بزرگ اهل سنت که بدون تعصّب کتاب‌های شیعه را مطالعه کرده‌اند و اقوال علماء شیعه را دیده‌اند صراحت دارند بر اینکه شیعه معتقد به تحریف قرآن نیست.
آقای شیخ محمد ابوزهره ــ که از او به امام ابوزهره تعبیر می‌کنند و مصری است و همه طوائف اهل سنت او را قبول دارند در کتاب الامام الصادق، ص296 میگوید : "برادران شیعه ما هم با همه اختلاف سلیقه‌هائی که در فتاوا دارند نظرشان نسبت به قرآن همان نظری است که ما اهل سنت داریم".
آقای شیخ محمد غزالی ــ که از علماء بزرگ معاصر و پرآوازه اهل سنت است ایشان در کتاب دفاعٌ عن الحقیقة و الشریعه ، ص117 و در کتاب الشیعه فی المملکة السعودیة ، ج2 ، ص414 میگوید: "از بعضی از این وهابی‌ها در یک مجلسی علمی شنیدم که می‌گفت : شیعیان یک قرآنی دارند که نسبت به قرآنی که ما داریم برخی از آیات را ندارد و برخی از آیاتی هم دارند که ما نداریم . من به او گفتم : این قرآنی که می‌گوئید ، کجاست ؟ چطور قرآنی این چنینی در طول چهارده قرن نزد شیعه است ولی نه انسانی و نه جنّی تا به حال بر این قرآن اطلاع پیدا نکرده است ؟ چرا این افتراء را در میان مردم پخش می‌کنی ؟ چرا چنین افترائی بر شیعه و بر وحی قرآن مطرح می‌کنی ؟"
دکتر علی عبدالواحد ــ عضو مجمع بین المللی علم الإجتماع ــ در کتاب المصدر بین الشیعة و اهل السنة ، ص35 میگوید: "عقیده شیعه همان عقیده اهل سنت است که این قرآن همان قرآن نازل شده بر پیغمبر است".
پاسخ سوم:
اینها آمده‌اند نظریه مرحوم نوری را در کتاب فصل الخطاب پیراهن عثمان کرده‌اند و به صورت یک حربه علیه شیعه در آورده‌اند ؛ مرحوم نوری در کتاب فصل الخطاب ادعای اجماع و تواتر بر تحریف قرآن کرده است که دروغی بس بزرگ است و تنها ایشان نظر خود را منعکس کرده است.
کتاب فصل الخطاب مرحوم نوری حدود 200 سال قبل چاپ شد و در همان زمان علیه این کتاب قیامتی بر پا شد ، مرحوم شهرستانی میگوید : من در سامراء بودم ، وقتی این کتاب چاپ شد مردم در جلسات خود گریه کردند ، عزا گرفتند و چاپ این کتاب را مصیبتی دانستند ، حالا انگیزه مرحوم نوری چه بوده به این کار نداریم ؛ ولی همین قدر می‌دانیم که شیخ محمود تهرانی کتابی نوشت در ردّ کتاب فصل الخطاب و اسمش را « کشف الإرتیاب عن تحریف الکتاب » گذاشت و این جوابیّه در اختیار مرحوم نوری قرار گرفت ، مرحوم نوری فرمود :
من راضی نیستم کتاب مرا بخواند و این ردّیه را نخواند .
مرحوم نوری هم اجتهاد کرده است ؛ چطور شما در مورد عایشه ، طلحه و زبیر که جنگ جمل را به راه انداختند و20 هزار نفر را به کشتن دادند می‌گوئید : اینها اجتهاد کردند و در اجتهادشان خطا رفتند ، نه تنها گناهی نکرده‌اند بلکه ثوابی هم بُرده‌اند. معاویه مجتهد بوده ؛ 18 ماه جنگ صفین طول کشیده ، 110 هزار انسان مظلوم و مسلمان از طرفین کشته شدند با این حال نه تنها معاویه گناهی مرتکب نشده بلکه ثوابی هم کرده است ؛ ولی اگر چنانچه مرحوم نوری که از بزرگان شیعه است اجتهاد کرد و گفت که من از این روایات ، تحریف قرآن را می‌فهمم ایشان کافر ، بی‌دین و لامذهب می‌شود ؟
ولی معاویه و طلحه و زبیر و دیگران و دیگران حتی از این بالاتر ، ابن‌حزم میگوید : عبدالرحمان بن ملجم مرادی که علی را کشت اجتهاد کرد و در این اجتهاد خود خطا رفت پس یک اجر برای اوست.
آیا اهل سنت معتقد به تحریف قرآن است ؟
حال دو سؤال هم از خود اهل سنت داریم .
سوال اول:
آقایان می گویند شما و بزرگانی از شما، معتقد به تحریف قرآن هستید؛ مثل مرحوم نوری که کتابی دارد به نام فصل الخطاب و ایشان در آنجا تحریف قرآن را ثابت کرده است .ما هم سؤال می کنیم از علمای بزرگ شما مثل عبدالوهاب شعرانی متوفای 973، ایشان در کتاب الکبریت الأحمر در حاشیه الیواقیت و الجواهر آمده می گوید: "اگر واقعا من احساس می کردم برخی از قلب های ضعیف مسلمان ها لغزش پیدا نمی کند و اینها در عقیده شان متزلزل نمی شوند، بیان می کردم آن آیاتی را که از مصحف عثمان ساقط شده است". الکبریت الأحمر، ص143
جناب آلوسی، متوفای1270، صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران بنام أهل سنت که عقیده وهابی دارد، صراحت دارد و می گوید: "روایات ما در کتب أهل سنت در باب تحریف قرآن، قابل شمارش نیست". روح المعانی، ج1، ص24
سؤال دوم:
می گویند از علمای شما کتابی مخصوص در رابطه با اثبات تحریف قرآن نوشته شده است. خوب ما سوال می کنیم که جناب ابو داود سجستانی متوفای 316 هجری، کتابی نوشته به نام المصاحف، درآن کتاب ثابت کرده تحریف قرآن را؛ شما هر جوابی در مورد کتاب ابو داود سجستانی دادید، ما هم همان جواب را از کتاب فصل الخطاب خواهیم داد.
در قرن حاضر فردی به نام محمد الخطیب از علمای دانشگاه الأزهر مصر، کتابی نوشت به نام الفرقان فی تحریف القرآن ، در زمانی که آقای شلتوت، مفتی أعظم مصر زنده بود، مانع شد از چاپ این کتاب، و بعد از او این کتاب چاپ شد. الآن در کتابخانه موسسه امام صادق (علیه السلام) آیت الله سبحانی، نمونه ای از این کتاب موجود است. اگر شما بر علمای ما ایراد می گیرید که کتاب در مورد تحریف قرآن نوشتند و کفر و شرک و قتل شیعه را ثابت می کنید، در مورد این کتاب ها چه می گوئید؟
آقای علیرضا همان ط.ر که خودتان معتقد هستید باید عقاید هر مذهب را از کتب معتبر و مشاهیر آن مذهب بشناسیم لذا تمام علماء مشاهیر شما معتقد به تحریف قرآن هستند بجز چهار نفر که این چهار نفر به اسامی 1 – شریف مرتضی 2 – شیخ صدوق 3 – ابو جعفر طوسی 4 – ابو علی طبرسی و این چهار نفر هم بخاطر تقیه این عقیده تحریف قرآن را قبول نکردند چون اولا : همانطور که علامه بزرگ شما نعمت الله جزائری در کتاب انوارالنعمانیه صفحه 359 – 358 جلد دوم می نویسد : در این مورد مرتضی و صدوق و شیخ طبرسی مخالفت کرده اند و گفته اند : آن چه در میان دو جلد است قران است ودر آن تحریفی رخ نداده است ولی ظاهرا این گفته بخاطر مصلحت های زیادی وبنا بر تقیه بوده است . (کتاب انوارالنعمانیه صفحه 359 – 358 جلد دوم )
دوما : این چهار نفر برای رد ادعای تمام علماء شیعه نداده اند وفقط زبانا گفته اند این روایات ضعیف هستند واین ادعای زبانی این چهار نفر در مقابل هزاران روایتی در کتب معتبر شیعه که از ائمه نقل شده هیچ اعتباری ندارد
سوما : تنها دلیلی که این چهار نفر برای ادعای خود نقل کرده اند اهتمام وتلاش و اخلاص ودیانت اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم است که این خود دلیلی برای تقیه آنهاست چون قلبا از اصحاب متنفرند وظاهرا برای اثبات ادعای خود صحبت از دیانت آنها می کنند
شما نوشته بودید که ادعای سه چهار نفر از علمای دسته دوم وسوم ارزشی ندارد لذا آیا بجز این چهار نفر بقیه تمام علماء شیعه دسته دوم وسوم هستند کمی به روایات زیر توجه کن ببین اینها علماء دسته سوم هستند ؟
1 – از حضرت علی نقل شده که هنگامی که از حلفاء راشدین سوالی پرسیده می شد وآنها نمی توانستند جواب بدهند مجبور شدند قرآن را جمع آوری کنند وبه آن از طرف خود چیزهایی بیفزایند که با آن ستون های کفرشان را برپا سازند . ( احتجاج طبرسی صفحه 137 )
2 – امام ابو جعفر محمد باقر می گوید : اگر در قرآن زیاد وکم نمی شد حق ما بر هیچ عاقلی پنهان نمی ماند ( تفسیر صافی ص 11 )
3 – از امام ابو عبدالله جعفر صادق روایت است که آیه > وَمَن یُطِعِ الله وَرَسُولَه < به این صورت نازل شده است : من یطع الله ورسوله فی ولایه علی والائمه من بعده فقر فاز فوزا عظیما
در صورتیکه این جمله در قرآن مسلمانان وجودی ندارد .
4 – از حضرت علی نقل شده که اصحاب پیامبر به قرآن افزودند آنچه را که الله نگفته بود تا مخلوقات الله را فریب بدهند . ( احتجاج طبرسی ص 131 )
5 – امام جعفر صادق فرمودند آیه های زیادی از قرآن حذف شده است وبه قرآن جز چند حرف افزوده نشده است
6 – جعفر صادق می گوید : سوگند به خدا اگر قرآن همانگونه که نازل شد خوانده می شد شما نام های ما را در قران می دیدید . ( مرآه العقول جلد اول ص 171 )
آقای علیرضا ایا صاحبان کافی وصافی مرآه العقول تفسیر قمی و احتجاج طبرسی و هزاران عالم شیعه که این اعتقاد کفر آمیز را دارند همه عالم دسته سوم هستند شما که ادعا دارید اصول کافی را امام مهدی تایید کرده و بر آن مهر تایید زده چطور صاحب ان حالا عالم دسته سوم شد روایاتی که در کافی هستند چطور امام مهدی شما این خیانت را انجام داد وبر روایات ضعیف مهر تایید زد لذا بنا به گفته شما تایید امام مهدی شما بزرگترین خیانت به اسلام نیست ؟ آقای عزیز شیعه هیچ وقت نمی تواند قران را قبول داشته باشد چون قران توسط اصحاب پیامبر جمع آوری شده وخصوصا خلفاء ثلاثه حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه وعمر فاروق رضی الله عنه و عثمان غنی ذی النورین رضی الله عنه جمع آوری شده در حالی که شیعه انها را کافر می داند و چطور بر جمع آوری چند کافر اعتماد می کند لذا اگر قران را تایید می کنید باید حقانیت واخلاص خلفاء ثلاثه را هم قبول داشته باشید که این با مذهب شما منافات دارد لذا شیعه کافر است وقرآن را قبول ندارد ما کاری به چند عالم کافر زمان حاضر همچون خمینی و خامنه ای و غیره نداریم که بخاطر فریب مردم و تقیه امروزه ادعا کنند که قران را قبول داریم علماء معتبر ومشاهیر شیعه ادعا بر تحریف قران دارند لذا بر عقیده آنان فیصه می شود وشیعه کافر است چون عقیده دارد قرآن تحریف شده است
آیا می دانید یک محدث باید دارای چه اوصافی باشد ؟
اگر راوی حدیثی! جمعی از خران باشند چه قضاوتی می کنید ؟
در اصول کافی داستان خری آمده به نام عفیر و شیخ کلینی ماجرای مضحکی در باره ی این خر نقل می کند و می نویسد :
روایت شده که امیر مومنان فرمود : که آن خر با رسول خدا به سخن در آمد و گفت : پدر ومادرم فدایت شود ! همانا پدرم از پدرش واواز جدش واوازپدرش برای من حدیث آورد که پدرجدّ ما با نوح در کشتی همراه بود ونوح برخاسته ودستی برکفل او کشید و گفت : ازپشت این خر ، خری در آید که سرور پیامبران و آخرین ایشان برآن سوارشود .پس خداراسپاس که مرا همان خرقرار داده است .(اصول کافی درج 1 ص 343 )
معلوم نیست چه کسی این افسانه غریب را ساخته وبرای شیخ کلینی نقل کرده است وکلینی چگونه آنرا باور کرده ودر کتابی که به قول خود آن را از آثار صحیح فراهم آورده گنجانیده است ! کسی نمی داند که این جماعت خران چکونه حدیث نوح را در خاطر نگهداشته اندو به یکدیگر رسانیده اند و نیز بر کسی معلوم نیست که خران هریک چند صدسال عمر کرده اند که از روزگار پیامبر اسلام تازمان نوح را تنها در پنج نسل گذرانده اند . الاغ می گوید ( حدّثنی أبی عن جدّی ) تا جدّ چهارمش .در صورتیکه بین نوح وپیامبرمان هزاران سال است پس چگونه الاغ می گوید جدّ چهارمش با نوح در کشتی بوده است ؟ مگر الاغ چقدر عمر می کند .سخن گفتن آخرین خر به زبان فصیح وبلیغ عربی ونقل حدیث بصورتی که محدثان گزارش می نمایند ( حدّثنی ) نیز از عجایب است ! گمان می رود کسی با کلینی سر شوخی داشته واین افسانه ی خنده آور را برای او حکایت کرده است .
( آیا میدانید صفحه ی 108 )
مدیر وبلاگ : من در تعجبم که آیا محدثان شیعه خر بودند یا خران شیعه محدّث ؟ این معما را برای شما خوانندگان می گذارم تا شما با نظراتتان فیصله کنید اما اگر آخوند های پیشین شیعه مانند آخوند های فعلی ( خامنه ای و احمدی نژاد و....) بوده اند من فکر می کنم آخوند های شیعه خر بودند.
والله اعلم
فتوای امام خمینی
امام حتی صیغه کردن بادختر شیرخوار را نیز جایز می‌دانستند، لذا فرموده اند:
«نزدیکی با زوجه قبل از تمام شدن نُه سال جایز نیست و اما سایر لذت ها مانند لمس نمودن با شهوت و بغل گرفتن و تفخیذ حتی در شیرخوار اشکالی ندارد!!»
تحریر الوسیله جلد سوم با ترجمه فارسی مسأله12
دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بدور از جان خر فکر نکنم یک خر به خود این جرNت را بدهد که به یک کره خر دوساله این کار را انجام بدهد واین کثافت کاری در هیچ مذهبی حتی در هندوها و یهود ونصاری . تنهها مذهبی که تجاوز وزنا را در تمام سنین جائز می داند این دختری که از سن دوسالگی خمینی با او صیغه می کند در امور مباشرت چقدر حرفه ای می شود آیا شما دختر یا خواهر ده ساله داری می خواهم صیغه شان کنم خاک بر سرتون با این مذهب به گند کشیده تون شما هندو می شدی بهتر بود حداقل اگر ایمان نداشتی ولی حیا وغیرتت محفوظ می شد ولی در شیعه نه ایمان داری و نه حیا . بمیر بهتره بی غیرت و بی حیا
---------------------------------
چرا شیعه همیشه می خواهد از واقعیت فرار بکند دوست من همانطوری که در وبلاگ وهابی پژوهشی در حال بحث هستم ولی او از ترس نظرات مرا تایید نمی کند می خواهم به تو بچه صیغه ای بگویم که شما از نظر تمام مسلمانان دنیا کافر بلکه بدترین کافر هستین وشما بجای جزئیات مذهبی اول ایمان خود را ثابت کنید بعد به جزئیات بپردازید همانطور که در وبلاگ مذکور بالا مناظره در مورد شیعه وقرآن در جریان است اول شما عقیده خود را به قرآن ثابت کن بعد ااز مذهب صیغه ای دفااع کن .
آقای پرده نشین فاطمه شما بهتر در پرده باشین اگر می خواهین از پرده بیرن بیایین مرد بشین وبعد از پرده بیرون بیایین پون زن در پرده باشه براش بهتره و حداقل آخوندی برای صیغه کردنش می یاد از پرده بیرون بیایی بعد آخوند به تو نمی رسه .
اولا زیاد عرعر نکن اگر واقعا مرد هستین به همون علیرضای بدبخت بگو چرا نظرات مرا تایید نمی کند چرا جواب سوالات مرا نمی دهد چرا جوابی که در مورد مزخرفاتش دادم تایید نمی کنه او که ادعای بحث داشت حالا که جوابی رسیده چرا می ترسد
توهین به امیرالمؤمنین (ع)
کارشناسی قضایی!:
از امام صادق -علیه السلام -روایت است که فرمود:
«یک زن که به مردی از انصار عاشق شده بود نزد عمر آورده شد، زن برای بدام انداختن مرد انصاری تخم مرغی شکسته و سفیدی آنرا به لباسها وبین رانهایش مالیده بود، حضرت علی-که مستشار قضائی عمر بود -بلند شد و بین رانهایش را نگاه کرد! و او را متهم نمود»
بحار الانوار 4/303
آیا واقعا ممکن است امیرالمؤمنین بین رانهای زن نامحرمی را نگاه کنند؟! وآیا با عقل جور در می آید که امام صادق (ع) چنین روایتی را نقل کنند؟ آیا کسیکه با اهل بیت پیامبر- صلی الله علیه و آله – محبت داشته باشد چنین سخنی میگوید؟!
ای بدبخت موضوعی را که می خواستی بحث کنیم کنار گذاشتی وفرار کردی و به دروغ های مذهب خود روی آوردی تو فکر می کنی اسن کتاب ها در اختیار فقط شما هستند ولی مورد بحث من نیستند اگر ایمان واسلام خود را ثابت کردی بعد من در مورد این دروغ هایت جوابهای دندان شکنی به تو می دهم ولی اول در مورد ایمان وکفر شیعه بحث می کنم ونیازی به بحث های جانبی نیست اساس مذهب شما بر دروغ ( تقیه ) و زنا ( صیغه ) گذاشته شده است